خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز