مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد