سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام