سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا
دلبستگىست مادر هر ماتمى كه هست
مىزايد از تعلق ما، هر غمى كه هست
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو
دلِ آگاه ز تن فکر رهايی دارد
از رفيقی که گران است جدايی دارد
باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بیآبرویی آبرو دادی به من
اگر وطن به مقام رضا توانی کرد
غبار حادثه را توتیا توانی کرد