کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را