غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را