این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
منِ شکسته منِ بیقرار در اتوبوس
گریستم همهٔ جاده را اتوبان را
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی