تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست