سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم