میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی