همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر