امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید