یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد