ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟