همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر