مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟