عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت