ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام