در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست
در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
نی از تو حیات جاودان میخواهم
نی عیش و تَنعُّم جهان میخواهم
خداوندا به ذات کامل خویش
به دریاهای لطف شامل خویش
ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینۀ شکستهدلان
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست