ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست