آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست