او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطرهها را نفروشید
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست