آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست