رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری