رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری