رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود