رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری