ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام