رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری