رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری