سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
بیا که آینۀ روزگار زنگاریست
بیا که زخمِزبانهای دوستان، کاریست
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده