سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست