بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟