داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟