همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکیست
خیمهگاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکیست
حقیقت مثل خورشید است در یک صبح بارانی
نمیماند به پشت ابرهای تیره زندانی
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟