ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش