تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
آفتاب بن علی بن حسين بن علی
راوی نور، شكافندۀ علم ازلی
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو
کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو