تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
آفتاب بن علی بن حسين بن علی
راوی نور، شكافندۀ علم ازلی
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند