گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من شاهد ملالِ من است
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
با حضورت ستارهها گفتند
نور در خانهٔ امام رضاست
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
زخم من کهنه زخم تو تازه
زخمی پنجههای بیرحمیم