رود از راز و نیاز تو حکایت میکرد
نور را عمق نگاه تو هدایت میکرد
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان
شهر بیداد رسیدهست به اوج خفقان
کاش از جنس جنون، بال و پری بود مرا
مثل سیمرغ از اینجا سفری بود مرا
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم