رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
از خود بهدرآیید که مهمان خدایید
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
از مکه خبر آمده داغ است خبرها
باید برسانند پدرها به پسرها
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
گل، دفتر اسرار خداوند گشودهست
صحرا ورق تازهای از پند گشودهست