سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها