سامرا از غم تو جامهدران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت نگران است هنوز
باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
زخم ارثیست که در سینۀ ایرانیهاست
کشورم پر شده از داغ سلیمانیهاست
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست