مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود