تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
بخوان از سورۀ احساس و غیرت
بگو از مرد میدان مرد ملت
سفر کردند سرداران عاشق
به روی شانۀ یاران عاشق
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
سری بر شانۀ هم میگذاریم
دل خود را به غمها میسپاریم