مثل شیرینی روحانی یک رؤیا بود
سالهایی که در آن روح خدا با ما بود
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بیتو
تار شد مشرق روحانی ایمان بیتو...
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود
خرقهپوشان به وجود تو مباهات کنند
ذکر خیر تو در آن سوی سماوات کنند
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات