ای نام تو از صبح ازل زمزمۀ رود
ای زمزم جاری شده در مصحف داود
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
دارم دلی از شوق تو لبریز علیجان
آه ای تو بهار دل پاییز علیجان
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟
نامیست که بر کنگرۀ عرش نوشته است