باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدۀ آلوده و بد دور شود