خوش است لالۀ آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالۀ جدید شدن
در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه