بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است
این ماه مدینهست که در حال عبور است
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
اینجا فروغ عشق و صفا موج میزند
نور خدا به صحن و سرا، موج میزند
دور و بر خود میكشی مأنوسها را
اِذن پریدن میدهی طاووسها را
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود
ای لهجهات ز نغمۀ باران فصیحتر
لبخندت از تبسم گلها ملیحتر